جدول جو
جدول جو

معنی پر افشانی - جستجوی لغت در جدول جو

پر افشانی
ترک علایق کردن
تصویری از پر افشانی
تصویر پر افشانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در افشانی
تصویر در افشانی
عمل در افشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر افشانی
تصویر سر افشانی
عمل سر افشانذدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر افشاندن
تصویر پر افشاندن
بال و پر مرغ را زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذر افشانی
تصویر بذر افشانی
دانه افشانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بذر افشانی
تصویر بذر افشانی
برز افشانی تخم افشانی پاشیدن بذر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکر افشانی
تصویر شکر افشانی
پخش شکر، شیرین سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردافشانی
تصویر گردافشانی
افشاندن گرد، در علم زیست شناسی پراکنده شدن گردۀ گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر افشاندن
تصویر پر افشاندن
بال و پر زدن مرغ
کنایه از ترک کردن کاری به سبب عجز از آن، تسلیم شدن
فرهنگ فارسی عمید
عمل گرد افشاندن، دوره ایست که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار می گیرد گرد افشانی بدو طریق مستقیم و غیر مستقیم صورت می پذیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل افشانی
تصویر گل افشانی
عمل گل باران کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گهر افشانی
تصویر گهر افشانی
عمل گوهر افشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردافشانی
تصویر گردافشانی
((گَ اَ))
غبار افشاندن، در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در افشان
تصویر در افشان
آنکه در می پاشد، در افشاننده، شخص بلیغ و زبان آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرافشانی
تصویر زرافشانی
عمل زر افشان زر پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زر افشان
تصویر زر افشان
دارای ریزه های زر: قبای زر افشان، شاباش نثار کردن جواهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر افشان
تصویر سر افشان
آنکه سر کسان بیفشاند، سر جنباننده از غرور و مستی و شور و حال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درافشانی
تصویر درافشانی
بلاغت، زبان آوری، شیرین زبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرافشانی
تصویر زرافشانی
زر پراکندن
فرهنگ فارسی معین